سفارش تبلیغ
صبا ویژن

dARk ARt

اسرار پنهان آلبوس دامبلدور

    نظر

رازهای پنهان زندگی آلبوس دامبلدور
آلبوس دامبلدورشخصیت مهم و دوست داشتنی مجموعه داستان هری پاتر و مدیر مدرسه ی هاگوارتز است. اما با این بزرگی و عظمت و اهمیت هیچ اطلاع و خبری از گذشته ی این شخصیت مهم نمی دانیم . قسمت زیادی از اطلاع ما بر می گرده به کتاب هری پاتر و سنگ جادو و عکس یک شکلات قورباغه ای از آلبوس دامبلدور و نوشته های روی آن و صحبت های خود او و سایر افراد در مورد آلبوس دامبلدور. در نهایت تمام اطلاعات ما از او به شرح زیر است:

 


1- « او مرد ی قد بلند و لاغر و با توجه به موها و ریش سفیدش بسیار پیر بود. مو و ریش هایش به قدری بلند بودند که به کمربندش می رسید. او یک شنل بنفش رنگ و بلندی پوشیده بود و ردایش بر خیابان کشیده می شد. چکمه های او پاشنه بلند و سر خمیده بودند. چشم های آبی اش روشن و براق بودند. عینک نیم دایره ایش بروی دماغ شکسته اش قرار داشت. دماغش حداقل دو بار شکسته شده بود. » (س.ج.1)
2- او زخمی به شکل نقشه متروی لندن در بالای زانویش دارد. (س.ج.1)
3- « پروفسور دامبلدور با وجود کهولت سن مردی پر جنب و جوش بود. مو و ریش بلند و نقره فامش به پایش می رسید، بینی اش عقابی بود و عینکی با قاب نیم دایره ای به چشم می زد. از او همیشه به عنوان بهترین جادوگر قرن یاد می شد اما این علت احترام فراوان هری نسبت به او نبود. همه به آلبوس دامبلدور اعتماد داشتند. » (ز.آ.5)
4- گروه: گریفندور
دوران مدرسه: « من خودم شخصا از درس تغییر شکل ازش امتحان گرفتم...تو امتحانات N.W.E.T یه کارایی با چوبدستی اش می کرد که من تو عمرم ندیده بودم...» -- گریسلدا مارچبانکس (م.ق.31)
5- در سال 1940 استاد تغییر شکل در هاگوارتز بود (ت.ا.17) و رئیس گروه گریفندور، در سال 1970 سمت مدیریت مدرسه را گرفت.
6- 1940استاد تغییر شکل در هاگوارتز می شود. هنوز موهایش بور بود. به تام ریدل، دانش آموز ممتاز بد گمان بود. (ت.ا.13 و 17) [این تاریخ از دوران مدرسه تام ریدل مشخص شده. 50 سال قبل از حوادثی که در سال تحصیلی 1993-1992 اتفاق بیفتد. همچنین در زمانبدنی DVD هم ذکر شده]
7- به یک جفت جوراب گرم علاقمند است
8- نشان مرلین، اولین درجه و جادوگر اعلی؛ موسس و راز دار محفل ققنوس (م.ق.6)
رئیس کل کنفدارسیون بین المللی جادوگران ،رئیس کل دیوان عالی جادوگران یا همان ویزینگاموت
9- استعدادها: چفت شدگی، تغییر شکل، ذهن جویی (م.ق.38)، بدون چوبدستی می تواند جادو کند؛ بدون شنل نامرئی می تواند نامرئی شود. (ت.ا.12) ، احتمالا می تواند درون شنل نامرئی را ببیند (ت.ا.14)، می تواند با چوبدستی اش پیغام انتقال دهد (ج.آ)
سپر مدافع: هنگام مسابقه کوییدیچ از آن استفاده کرد ولی شکلش مشخص نشده بود (ز.آ.9) دوباره در جام آتش از آن استفاده کرد و این دفعه به صورت « پرنده شبح مانند » توصیف شده بود. سپس رولینگ تایید کرد که سپر مدافع دامبلدور ققنوس است.
10- بدترین خاطره/ترس: ....دامبلدور رام و مطیع ،معجون را نوشید گویا نوشدارویی بود که هری برایش فراهم کرده بود. اما همین که تا آخر آن را نوشید بی اختیار شروع به لرزیدن کرد و دو زانو بر زمین فرود آمد . هق هق کنان گفت:همه اش تقصیر منه، تقصیر منه. خواهش می کنم تمومش کن.......اون وقت من دیگه هیچ وقت، هیچ وقت دوباره.....
هری با صدای گرفته گفت:این تمومش می کنه پروفسور.
آنگاه هفتمین جام راکج کرد و در دهان دامبلدور ریخت.
دامبلدور خود را با ترس جمع کرد، گویی شکنجه گران نا پیدایی دور تا دورش را گرفته بودند. چنان با وحشت دست هایش را تکان می داد که چیزی نمانده بود جام پر شده را از دست لرزان هری به زمین بیندازد . ناله کنان می گفت :
- اذیــــــــتشون نکن، آزارشون نده، خواهـــــــش می کنم، خواهــــــش می کنم،تقصــــیر منه، به جای اونا منو زخمی کن(ش.د.26)............
11- مشهور برای: شکست دادن جادوگر سیاه گرینوالد در سال 1945، پیدا کردن 12 استفاده برای خون اژدها.
12- هوریس اسلاگهورن: ...با این حال تام این چیز هایی که گفتم، یعنی با هم درباره ش بحث کردیم،پیش خودت بمونه. مردم اگه بدونن ما درباره ی جان پیچ گپ می زنیم هیچ خوششون نمیاد.آخه می دونی ، این مطلب توی هاگوارتز تحریم شده . دامبلدور مخصوصا روی این موضوع خیلی سختگیری می کنه...(ش.د.23).
تمام اطلاعاتی که ما از دامبلدور داریم همینه، ولی رولینگ همیشه از قبل مدارکی در اختیار ما قرار می ده همون طور که در بالا به ما مدرک های داده، اگر شما شمـــــــــاره های 1،2،10،11،12 را یک بار بادقت بخوانید متوجه منظور تیتر مقاله می شوید.
حالا یک سری سوال پیش میاد:
1- زخم شبیه متروی لندن از کجا آمده است؟
2- کی به جای چه کسانی باید دامبلدورو زخمی کند؟
3- چرا دامبلدور هر مطلبی درباره ی جان پیچ ها را در هاگوارتز ممنوع کرده است؟
4- دماغ دامبلدور چرا دو بار شکسته است؟
5- دامبلدور برای چی باید جادوگر سیاه گرینوالد را شکست می داد؟
6- از کجا می دانست که لیلی از جادوی باستانی استفاده کرده؟ (باید این را می دانست چون به هاگرید گفته بود که هری را به پریوت درایو بیاورد. در این مورد یه چیزی رو باید بگم ،چرا بین این همه جادوگر فقط دامبلدور از راز این طلسم خبر داره یعنی هیچ کس نمی دونست طلسم آواداکـــــداورا چرا خنثی شده و برگشته که می گفتند هری استثنا بوده؟؟)
اول می خواهم جواب سوال 6 را بدهم. چرا؟چون اگر این سوال رو جواب بدم همه ی سوال ها جوابش معلوم میشه :در این مورد دو تا جواب می شه داد:
الف) دامبلدور خودش قبلا همچین چیزی را دیده بود و تجربه داشته!!
ب) یا این موضوع را از جایی یاد گرفته و می دونسته که بقیه نمی دونستند!!
در باره ی جواب (الف) اگر خوب نگاه کنیم می بینیم که در اطرافمون فقط و فقط یک نفر مثل هری زخم (جادویی) داره که می تونه ناشی از یک طلسم باستانی باشه اون هم... آلبوس دامبلدور ه حالا با این فرض می توانیم جواب سوالهای قبلی را بدهیم:
ج1- زخم متروی لندن را جادوگر سیاه گرینوالد روی بدن آلبوس به وجود آورده است.!!!!!
ج2- جادوگر سیاه گرینوالد به جای چند تن از افراد عزیز دامبلدور اونو زخمی کرده یا مانند مادر هری ، مادر آلبوس این کلمات (کلمات بخش10 )رو به زبون آورده و گرینوالد گوش نکرده ( همونطور که هری موقعی که دیوانه سازها رو می دید به یاد حرفهای مادرش قبل از مرگ می افته و ناخودآگاه اونا رو به یاد میاره امکان داره آلبوس هم با خوردن اون معجون و ضعیف شدن مثل هری شده باشه)
ج3و4 – جادوگر سیاه گرینوالد بعد از حمله به آلبوس دامبلدورکودک ( واحتمالا کشتن مادر او و سپس از بین بردن خودش مثل لرد ولدمورت) توسط جان پیچی که قبلا ساخته بود دوباره برمی گرده و با دامبلدور در سال 1945 می جنگد و شکست می خورد دامبلدور هم هرگونه اطلاع دادن درباره ی جان پیچ ها رو به دانش آموزان ممنوع می کنه تا کسی مثل جادوگر گرینوالد پدید نیاد تا زندگی افراد دیگه مثل خودش ( دامبلدور) غم انگیز و سخت نشه ...اما...احتمالا دماغ دامبلدور در جگ با جادوگر سیاه گرینوالد دو بار شکسته.....
ج 5- ..[1]
حالا می رسیم به فرض( 6ب) دامبلدور به جایی رفته که بقیه از اونجا خبر نداشتند مثل جایی که لرد ولدمورت به اونجا رفت و جادوی سیاه رو در حد عالی یاد گرفت ....می تونه امکان داشته باشه...!!
نتیجه و حرف آخر: آلبوس دامبلدورشخصیت مهم و دوست داشتنی مجموعه داستان هری پاتر و مدیر مدرسه ی هاگوارتز است. اما با این بزرگی و عظمت و اهمیت هیچ اطلاع و خبری از گذشته ی این شخصیت مهم نمی دانیم...
نه الان دیگه با برگشت به گذشته ها یه چیزهایی دستگیرمون شد..پس باید اصلاح کنیم که :
آلبوس دامبلدورشخصیت مهم و دوست داشتنی مجموعه داستان هری پاتر و مدیر مدرسه ی هاگوارتز است.که شباهت زیادی به هری پاتر قهرمان داستان دارد او هم در کودکی مانند هری مادر (و پدر ) خود را از دست داده است . او و برادر کوچکترش(آبرفورث) با هم به زندگی ای که مادرشان به آنها عطا کرده بود ادامه دادند که سرانجام در شبی وحشتناک و باور نکردنی هدیه ی مادرش از او سلب شد و زندگی و عمر (تقریبا ) 150 ساله اش پایان پذیرفت .. امیدوارم برای هری این اتفاق نیفته ....
در انتها یک چیزی به ذهنم رسید که بهش اطمینان ندارم اما بگم بهتره در فصل آرامگاه سپید هری از خودش می پرسه که دامبلدور زبان مردمان دریایی را از کجا آموخته ؟ شاید زبان پری های دریایی در بین خانواده شون ارثی بوده یا به او مثل مار زبان بودن هری انتقال داده شده توسط اون زخمه .... زخمی که یک روزی به دردش خورده کدام روز معلوم نیست؟!!؟!!.
امکان داره من در تهیه ی این مقاله به خاطر عجله کردن اشتباهاتی کرده باشم یا نظراتم اشتباه باشه ولی مدتهاست که روی این موضوع فکر کردم و به این نتایج رسیدم و فکر می کنم که همه ی این چیزها نمی شه تصادفی باشه امیدوارم به درد بخوره و به خاطر اشتباهاتم منو ببخشید و نظرات خودتونو بنویسید...همین..
(بعضی از قسمت ها از مقاله ی آلبوس دامبلدور گرفته شده است)