المانی ها داستانی دارند به مضمون که (سمت نگاه)
آلمانی ها داستانی دارند به این مضمون که:( سمت نگاه )
روزی مردی دید تبرش سر جایش نیست و بلافاصله به همسایه اش شک کرد. مدتی او را زیر نظر گرفت و متوجه چیزهایی شد که قبلا نمی دید! یعنی متوجه شد که همسایه اش خیلی مشکوک رفتار می کند و کارهایش مرموز به نظر می رسد. او از این که تاکنون متوجه این خصوصیت همسایه نشده بود تعجب کرد و نتیجه گرفت که با این شیوه رفتار و زندگی حتما همین همسایه تبر او را دزدیده است و با اطمینان از این موضوع لباس پوشید تا نزد قاضی برود و از همسایه شکایت کند.
در این هنگام همسر مرد سر رسید و معلوم شد که تبر را همسر مرد جابجا کرده و در جایی دیگر قرار داده و همسایه بی گناه است. مرد دوباره در رفتار و حرکات و سکنات همسایه دقیق شد و متوجه شد که او فردی است بسیار معصوم و با شخصیت و دوست داشتنی که اصلا به کشی کاری ندارد و آنقدر اصیل است که اساسا امکان ندارد مال کسی را بردارد و کار خلافی انجام دهد!!!
در واقع این سمت اشتباه نگاه مرد بوده است که باعث شد همسایه تبدیل به موجودی چند چهره شود!
چند نفر را می شناسید که مانند آن همسایه، فقط به خاطر یک «سمت اشتباه نگاه»، قربانی صدها اتهام و بی حرمتی شده اند و با مرور زمان مشخص شده است که این فقط نگاه اشتباه بوده که باعث خطاکارنمایی آنها شده است؟!
شخصی به صداقت همسرش مطمئن نیست و در لابه لای حرف ها، برق چم ها و لحن گفتارش چیزی مشکوک و آزار دهنده ای می بیند که از نظر او همسر را سزاوار هزار جمله ناگفتنی می کند و بعد وقتی متوجه معصومیت و بی خبری همسر می شود تنها چیزی که برایش می ماند شرمندگی و توسل به کلمه تکراری مرا ببخش است!
شخص دیگری نزد صاحب کار مدام از همکار کناری اش بد می گوید و با دلیل و مدرک و جمع کردن قرائن و شواهد و با دلایل متقن و مستدل ثابت می کند که همکار کناری اش دشمن مجموعه است و لایق توبیخ و تنبیه و حتی اخراج و ...
بعد که پرده ها کنار می رود و صداقت گفتار و کردار همکار کناری ظاهر می شود، تنها مقصر اصلی یک سوء تفاهم کوچک و یک سمت اشتباه نگاه قلمداد می شود و داستان تکراری جلب رضایت مکدر شده همکار تکرار می شود.
پدر و مادر یک دختر یا پسر جوان، با چند دقیقه دیر شدن و ساعتی خلوت گزینی جوان، هزار و یک فکر و خیال در سر خود می پرورانند و مخفیانه سعی می کنند سر از کار جوان درآورند و وقتی ناغافل وسط میدان می پرند و می خواهند به زعم خود جوان را سربزنگاه غافلگیر کنند می بینند سمت نگاهشان اشتباه بوده است و فضای فکری جوان از زمین تا آسمان با پنداشته های آنها تفاوت دارد.
سمت اشتباه نگاه در هر ثانیه هزاران نفر را در معرض اتهام هزاران کار ناکرده قرار می دهد و لحظاتی را که می توانند مملو از محبت و عشق و لطافت باشند، به ساعت های عذاب آور و کشیک و بازپرسی و بازرسی های آشکار و مخفی تبدیل می کند. دیوار های اعتماد و اطمینان با یک سمت اشتباه نگاه، ترک بر می دارند و لحظاتی که می توانند از طریق با هم بودن گرم و لطیف شوند در سردی تنهایی و خلوت و انزوا می سوزند و از بین می روند.
سمت نگاه هر فرد شخصی ترین دارایی آن فرد است و نمی توان همه نگاه ها را به سمت اعتماد و دوستی و اطمینان هدایت نمود، اما لااقل می توانیم نگاههای خود را از سمت افکار و اندیشه های ناخوشایند و آزار دهنده برگردانیم و آن را به سوی دوستی، بخشش، اغماض و چشم پوشی از خطا متوجه کنیم. وقتی نگاه ما سمت نور باشد، هر که مقابل ما بایستد بی اختنیار سمت نگاه ما را دنبال خواهد کرد و وقتی نور را ببیند، تاریکی تردید برای همیشه از دل و چشم او رخت می بندد. بیایید از این پس بی اعتنا به چهت نگاه دیگران، سمت نگاه خود را به سوی روشنایی برگردانیم و مطمئن باشیم که تنها با نیکو دیدن دیگران می توانیم نیک دلی و نیک کرداری را در جهان بگسترانیم.